loading...
اخبار منچستر یونایتد
بازیها و جدول
                                         
مدیریت بازدید : 570 جمعه 23 آبان 1393 نظرات (2)

اسپورتس کیدا - ترجمۀ اختصاصی از بچه های بازبی

 

جیمی مورفی، مردی که یونایتد را از میان آرواره های تباهی و نابودی نجات داد، متأسفانه اکنون فصلی فراموش شده در کتابهای تاریخ است. منچستر یونایتد که همواره بهترین اسطوره ها را در بازی زیبای فوتبال معرفی کرده است، در فلاکت بار ترین دوران تاریخ خود اسطوره ای را به فوتبال معرفی کرد که نه تنها باشگاه را از منحل شدن نجات داد بلکه انگیزۀ برخاستن از خاکسترهای مونیخ و تاریخسازی در ومبلی در ده سال بعد آن سانحه را در تیم ایجاد کرد. اسطوره ای که به طریقی از کتابهای تاریخ حذف شده که اکنون تنها داستانی ناشنیده از آن باقیمانده است. این مایۀ تأسف است که مردی که خدماتش به باشگاه بیشتر از سر مت نباشد، کمتر هم نیست، کسی که پیکرۀ منچستر یونایتد را مجسم کرد، اینگونه تنها به یک نام خشک و خالی در کتابهای تاریخ مبدل شده باشد. در اینجا ما خدمات این مرد بزرگ را یادآوری می کنیم.

 

بازبی بعد اینکه در جنگ جهانی دوم، در شهر باری ایتالیا، شاهد یک سخنرانی پر شور و حرارت تیمی از جانب مورفی برای گروهی از سربازان بود، وی را به عنوان دستیار سرمربی به منچستر یونایتد آورد. مورفی اولین یارگیری بازبی بعد انتصاب به سمت سرمربیگری منچستر یونایتد محسوب می شود و بعدها وی را به عنوان مهمترین خرید دوران سرمربیگری خود ستوده است. جیمی مورفی در برهه ای به منچستر قدم گذاشت که اولدترافورد بمباران شده بود، بخشی از آن فرو ریخته بود و یونایتد می بایست بازیهای خود را در خانۀ رقیب خود منچستر سیتی در مین رود Main Road برگزار می کرد. در حالی که سر مت به تاکتیکها و مهیا کردن تیم برای بازیها می پرداخت، این مورفی بود که شور و حرارت پیروزی را به قلبهای بازیکنان تزریق می کرد. مورفی در سالهای ابتداییش در باشگاه نقش مربی ارشد را داشت. او در کنار برت والی Bert Whalley مربی تیم و استعداد یاب تیم جو آرمسترانگ کار می کرد. وظیفۀ مورفی این بود که جوانان مستعد را شناسایی کند و آنها را تمرین بدهد. او از آنها مراقبت می کرد و استعداد بالقوۀ خام آنها را پرورش می داد تا به بازیکنانی در سطح جهانی تبدیل شوند. او موفق به کسب رکورد 6 قهرمانی جام جوانان با تیم جوان خود شد و همین جوانان بودند که بعدها در قالب نام "بچه های بازبی" جاودانه شدند.

 

مورفی جوانان را مجبور می کرد که برای مدتی طولانی تر تمرین کنند، تنها رسیدن به کمال بی قید و شرط از جانب آنها وی را راضی می کرد. رویۀ او این بود که 80 ساعت در هفته با تیم جوانان کار می کرد. با رسیدن جوانانی چون دانکن ادواردز،بابی چارلتون و برن به تیم اصلی در سال 1952 این تلاش او ثمره داد. در سال 1955 پست کمک سرمربی به جیمی مورفی اهدا شد. این جوانان، تحت هدایت سر مت و مورفی، رهسپار سفری ماجراجویانه شدند، و با قهرمانیهای متعدد در لیگ و اف ای کاپ، انگلیس را تحت سلطۀ خود گرفتند.

 

سر مت که با سلطۀ تیمش در رقابتهای داخلی راضی نشده بود، می خواست که تیمش برای قهرمانی اروپا بجنگد. ابتدا فدراسیون انگلیس به منچستر یونایتد اجازۀ شرکت در جام اروپایی (لیگ قهرمانان سابق) را نمی داد ولی بازبی و رییس یونایتد، هارلود هاردمن Harold Hardman، با کمک یکی از صاحب منصبان اتحادیه، استنلی روس برابر لیگ قد علم کردند و یونایتد به اولین تیم انگلیسی مبدل شد که در اروپا حاضر می شود. منچستر یونایتد در اولین حضورش به نیمه نهایی رسید ولی در این مرحله برابر رئال مادریدی که بعدا قهرمان شد حذف شدند. یونایتد مجددا قهرمانی لیگ داخل انگلیس را کسب کرد که این قهرمانی به منزلۀ کسب سهمیه برای فصل بعد جام اروپایی بود آن سال از آنها به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی در این رقابت یاد می شد ولی تقدیر به گونه ای دیگر رقم خورد، رؤیای آنها به شیوه ای بی رحمانه در یک عصر سرد و تاریک در ششم فبریۀ 1958 به پایان رسید، جایی که یک هواپیمای چارتر حامل بازیکنان و مقامات یونایتد پس از سوختگیری مجدد دچار تصادف شد و زندگی 23 نفر از سرنشینانش پایان یافت، من جمله 8 تن از بازیکنان و 3 تن از مقامات یونایتد. تیمی که می رفت برای سالها سلطه گر اروپا باشد، با خاکستر یکسان شد.

 

Munich Air Disaster

 

سر مت بازبی و سر بابی چارلتون با مصدومیتهایی جزئی از این سانحه جان به در بردند، در حالی که استعدادهایی چون دانکن ادواردز، جئوف بنت، روجر برن، دیوید پگ، ادی کولمن، مارک جونز و بیلی ویلان همگی از بین رفتند.

 

خوشبختانه جیمی مورفی که برای سرمربیگری تیم ملی ولز برای یک بازی انتخابی جام جهانی انگلیس را ترک کرده بود در این تراژدی و غمنامه حضور نداشت. او بعد بازگشتش به اولدترافورد خبر محنت انگیز سانحه را شنید. این مردی که معمولا بر احساسات خود کنترل کامل داشت، بعد شنیدن خبر ازمنشی خود، آلما جرج به اشک و گریه افتاد.

 

مورفی محزون سر مت را در بیمارستان ملاقات کرد، جایی که سر مت با درخواستی به وی گفت "که پرچم را بالا نگه دار."

 

Red flag

 

 

ولی چه کسی خبر داشت که این تازه سرآغاز مشکلات یونایتد است. برخی از اعضای هیئت مدیریه تصمیم گرفته بوند که صلاح تیم این است که موقتا منحل شود. سوای از 8 بازیکنی که آن روز کشته شدند، باقی جان به در بردگان من جمله خود سر بازبی دچار ضربۀ روحی وحشتناکی شده بودند. گویا تمامی امیدها از دست رفته بود.

 

اینجا بود که بارقۀ امیدی در قالب خود جیمی مورفی نمایان شد، مردی که با حرفهای سر مت انگیزه گرفته بود، در برابر تصمیم منحل کردن باشگاه ایستاد و گفت:

 

"به من نگویید که چه کاری از عهدۀ ما خارج است. وقتی که مت بازبی من را به اینجا آورد، به من گفتند که نمی توان به موفقیتی رسید، اینکه نمی توان این کار را به انجام رساند. اینکه منچستر یونایتد هیچ گاه طعم موفقیت را نخواهد چشید. به ما گفتند که ما توان قهرمانی لیگ را با استفاده از بچه ها نداریم به ما گفتند که نمی توانیم با بهترینهای اروپا رقابت کنیم. و هر بار لعنتی که این حرفها را می زدند به آنها ثابت کردیم اشتباه می کنند، لذا با کمال احترام به شما آقایان، این کار شدنی است، و انجام هم خواهد شد، من ضمانت می دهم."

 

او نهایتا موفق شد هیئت مدیره را متقاعد کند که نظر خود را تغییر دهند. او مسؤولیت این تیم متزلزل را بر شانه های خود پذیرفت و پست سرمربیگری را با احساساتی وسیع قبول کرد. قدرت عالی مورفی در قضاوت و عزمش برای بازسازی ترکیب به معنای واقعی کلمه یونایتد را نجات داد. او بیلی فولکس را که بعد تراژدی مونیخ دچار افسردگی شده بود متقاعد کرد که کاپیتان تیم بشود. در طول چند روز آتی، جیمی با تعداد بسیار معدودی از کادر تیم و منشیها، توانست فدراسیونی را که مصر بود یونایتد نمی تواند ادامه بدهد متقاعد کند. فدراسیون در ابتدا از هرگونه به تعویق انداختن بازیهای یونایتد طفره می رفت ولی بعدا نظر خود را تغییر دادند.

 

بعد 13 روز منچستر یونایتد به میدان رفت و برابر شفیلد ونزدی قرار گرفت. مورفی، تحت احساساتی وسیع مردمی، هدایت ترکیب را بر عهده گرفت. نزدیک به 60 هزار هوادار گرد هم جمع شده بودند تا حمایت خود را نشان بدهند و به بچه های فقید ادای دین کنند. مورفی تیمی را به میدان فرستاده بود که تشکیل شده بود از 2 بازماندۀ سانحه، 5 بازیکن از تیم ذخیره ها که به ندرت برای تیم اصلی بازی کرده بودند، دو بازیکن جوان که اولین بار به میدان می رفتند و دو خرید جدید، ارنی تیلور Ernie Taylor و استان کروثر Stan Crowther. علی رغم تمامی پیش بینی ها این ترکیب شفیلد ونزدی را 3-0 شکست داد. مورفی جنگجویانش را که آرم ققنوس بر لباس خود داشتند تا فینال اف ای کاپ هدایت کرد، جایی که 2-0 برابر بولتون شکست خوردند. این موفقیت با یک تیم شکسته بندی شده را می توان هم ارز قهرمانی ده سال بعد تیم در اروپا رده بندی کرد.

 

فصل بعد سر مت بازبی از بیماریش بهبود یافت و هدایت تیم را به دست گرفت. وی با کمک مورفی تیم را از تکه تکه های خودش بازسازی کرد. بابی چارلتون، آلبرت اسکانلون و دنیس وایولت از مصدومیتهایشان بازگشته بودند. به زودی استعدادهایی چون جانی گیلز Johnny Gilles، نابی استایلز Nobby Stiles و جرج بست از آکادمی یونایتد سر برآوردند. تیمی که نهایتا در سال 1968، همچون سر از خاکستر ویرانی برآوردن همان ققنوسی که ده سال قبل بر پیراهن تیم نقش بسته بود، به قهرمانی اروپا رسید.

 

European Cup

 

مورفی علی رغم داشتن پیشنهاد از جانب برزیل، آرسنال و یوونتوس برای سرمربیگری، تا سال 1971 به عنوان کمک مربی در اولدترافورد باقی ماند. او عاشق منچستر یونایتد بود و نمی توانست خود را در باشگاهی جز یونایتد متصور شود. او از بودن در مرکز توجه بیزار بود و مردی بسیار فروتن بود و همیشه می خواست که 100 درصد توانش را در کاری که انجام می دهد به کار بگیرد. از هر نظر که بگویید وی یک حرفه ای به تمام معنا بود. او در 14 مارس (14 نوامبر! - مترجم) 1989 دیده از جهان فرو بست.

 

منچستر یونایتد با بر افراشتن مجسمه ای از وی در داخل ورزشگاه و چندخط نوشته ای از زندگینامۀ وی، به او ادای احترام کرده اند و نامش را در ورزشگاه جاودانه کرده اند. جایزۀ بهترین بازیکن جوان سال در منچستر یونایتد نیز جایزۀ بهترین بازیکن جوان جیمی مورفی نام دارد.

 

برخی نقل قولها دربارۀ جیمی مورفی:

 

سرمربی منچستر یونایتد مت بازبی (وسط) برت والی (چپ) و جیمی مورفی

 

سر بابی چارلتون:

 

"یک روز وی در راهروی پشتی بیمارستان مشاهده شد. که از درد از دست دادن آن همه بازیکنان جوانی که استعدادشان را ستایش می کرد و آنها را همچون پسران خودش دوست می داشت به شدت اشک می ریخت."

 

"من چیزهای بسیار زیادی از مت بازبی و الف رمزی (سرمربی انگلیس در قهرمانی جام جهانی 1966) یاد گرفتم ولی هر دستاوردی که من در فوتبال کسب کردم را تنها و تنها مرهون یک مرد هستم: جیمی مورفی. مت و الف برای من خوب بودند، ولی جیمی من را به ظهور رساند. خیلی ساده بگویم جیمی بسیار مهیج بود."

 

الکس داوسون:

 

"اگر به خاطر جوانانی که جیمی به تیم آورد نبود، کار تیم یکسره می شد. نقش او بسیار مهم بود، او مستحق تمجید بیشتری است. چنان مرد دوست داشتنی ای بود و بیشتر از حد معمول از توانایی بازیکنان بازده می گرفت."

 

نابی استایلز:

 

"اگر به خاطر جیمی نبود، منچستر یونایتدی نیز وجود نداشت. آشنایی با او مایۀ مسرت است چرا که او شوقی وافر به فوتبال داشت - او من را دوست داشت چون من  خیلی با اشتیاق بازی می کردم! او مردی دوست داشتنی بود."

 

آلبرت اسکانلون:

 

"وقتی که من را به خدمت گرفت تا حد مرگ ترسیده بودم... اگر به وی گوش نمی کردید شما را به صلیب می کشید! همه چیز را در مورد همه کس در باشگاه می دانست - همه چیز در ذهنش وجود داشت. جیمی و مت مکمل یکدیگر بودند: نمی توانستید یکی را بدون دیگری بخواهید."

 

سر الکس فرگوسن:

 

"وقتی که من به اینجا آمدم به ملاقات جیمی مورفی رفتم. هر دوی مت و جیمی در مراحلی از موقعیت شغلی خود بودند که زمان برای مشورت دادن به من داشتند. جیمی همچنان مشغول استعداد یابی برای باشگاه بود و من برای صرف نهار به ملاقات وی رفتم و او شرح داد که چقدر برای بازگرداندن جوانی به باشگاه اشتیاق دارد. او مردی بسیار احساسی بود، یک خادم عالی برای باشگاه، و من خیلی دوست می داشتم که بیشتر از اینها به صحبتهای وی طی سالها گوش می دادم." (مترجم: فرگوسن در نوامبر سال 1986 به باشگاه آمد و سه سال و چند روز بعد در نوامب 1989 مورفی فوت کرد)

 

 

 

در تاریخ فوتبال، هیچ داستانی انگیزه بخشتر از داستان تیم مورفی و رسیدنشان به فینال اف ای کاپ درست پس از سانحۀ مونیخ وجود ندارد. من این مقاله را با نقل قولی منقلب  کننده از جیمی مورفی در مورد بچه های فقیدش در آن سانحه به پایان می رسانم:

 

"من اون بچه ها رو بهتر از هر کس دیگری می شناسم. من کشفشون کردم. پرورششون دادم. هر روز صبح و ظهر و شب، در باد و بارون و طوفان و بوران. اونها گذاشتند که من از زمین به سمت آسمون رشدشون بدم. دین خودشون رو به من، به باشگاه ادا کردن، با استعدادشون، با شوق و هیجانشون، و اکنون با جون خودشون. بحث مهم گرامیداشت یاد اونها نیست. بلکه مسئلۀ مهم اینه که نشون بدیم در این جهان کی هستیم (و برای چی هستیم). اینکه نشون بدیم جلوی محنت و غم تسلیم نمی شیم. چرا که شرایط ما در آینده متأثر از این خواهد بود که امروز چه رفتاری داریم."

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط saeed275 در تاریخ 1393/08/24 و 17:23 دقیقه ارسال شده است

ممنون داش شهاب عالی بود. واقعا جیمی مورفی تکرار نشدنیه.
روحش شاد شکلکشکلک
پاسخ : خواهش می کنم سعید جان جیمی مورفی اگه تکرار میشد که... شکلک
اون تیکه وصیتش به فرگی در مورد برگردوندن نیروی جوانی به تیم شکلک

این نظر توسط xaniar در تاریخ 1393/08/23 و 21:02 دقیقه ارسال شده است

ممنونشکلک
هنوز نخوندمش اما ایشالله میخونمششکلک
انقدر تاثیر این مرد زیاد بوده تو باشگاه که به عنوانه یه کمک مربی اسمش رفته کنار فرگوسن و باسبی....کلا منچستر باشگاه مربی پروریه ،خاصه هیچ باشگاهی تو دنیا اینجوری نیست ،کلا هواداراشم خاصنشکلک کلا دمه هممون گرمشکلک
پاسخ : خواهش میکنم شکلک
اگه نخوندی خیلی چیز خاصی نداره به نظرم همون مقالۀ ستاره سازی به نام جیمی مورفی قشنگتر از اینه.
این بخش نقل قولهای آخرش فقط شاید ارزش خوندن داشته باشه باقیش چیز اضافه تری از اون مقاله قبلی نداره


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3033
  • کل نظرات : 28680
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 195
  • آی پی امروز : 542
  • آی پی دیروز : 548
  • بازدید امروز : 2,038
  • باردید دیروز : 1,847
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 17,068
  • بازدید ماه : 41,046
  • بازدید سال : 212,240
  • بازدید کلی : 3,837,405
  • کدهای اختصاصی

    Got an Injury? Visit PhysioRoom.com for expert physiotherapy help & products for your Sports Injury, including tennis elbow support, first aid kit & coccyx cushion.

    امکانات مختلف
    -
    -
    تقویم می
    May
    1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 31
    11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
    21 22 23 24 25 26 27 28 29 30