آن هایی که در 14 سپتامبر 1963 در الدترافورد حاضر بودند, همیشه آماده اند تا بگویند حضورشان برای اولین بازی جرج بست بود.
دو مردی که داستان بهتری دارند, بازیکن هایی هستند که وظیفه ی محافظت از بست را داشتند: مدافع های وست برومویچ آلبیون یعنی گراهام ویلیامز و و کمپل کراوفورد.این دو با مجله ی رسمی باشگاه مصاحبه ای [inside united] داشته اند و درباره ی لحظات مهم صحبت کرده اند ...
گراهام ویلیامز
مدافع چپ "پیرهن گشادها" ( لقب وست برومویچ - Baggies ) در آن روز وظیفه ی مهار بست را بر عهده داشت,کاری که آن را انجام داد - نه فقط به یک روش!
"ما یه مقدار درباره ی بست شنیده بودیم - او در تیم رزرو برابر ما بازی کرده بود.اگه یه نفر در 17 سالگی اولین بازیش رو انجام بده, همیشه علاقه و توجه بیشتری نسبت بهش وجود داره - ولی برای بازی کردن در مقابلش در زمانی که فقط یه بچه بود نگرانی و ترسی وجود نداشت!
"وقتی که بازی شروع شد, تقریبا برای 15 دقیقه فقط سمت من ایستاده بود.هیچ ضربه ای نصیبش نشد ... جز ضربه های من! بعد از اون, اون جایی که دوست داشت بازی می کرد و در جریان بازی بود - و اونجا جایی بود که می دیدی که اون میتونه چقدر خوب باشه!
"برای سال ها, برای زمانی که همدیگه رو می دیدیم این یه جوک ثابت شده بود.من میگفتم,'جرج خوشحالم که محض تنوع هم که شده یک بار دارم تو رو از جلو میبینم' و اون جواب می داد,'من هنوز دستخطت رو پشت قسمت پایینی پام دارم (ضربه هایی که بهم زدی)!'
"جرج کاردیده بود - با زمین تماس سطحی داشت, می لغزید و تا انتهای می دوید, در حالی که بقیه ی ما وسط زمستان وسط گل و شل به زحمت حرکت می کردیم.
"اون توازن و بالانس فوق العاده ای داشت.بنابراین شما نمیتونستید که توپ رو ازش جدا کنید.و وقتی که توپ بین پاهاش بود, هر کاری که دوست داشت با توپ انجام می داد.
"جرج فقط میخواست بازی کنه, اون عاشق بازی کردن بود.یک سال ما تعطیلاتمون رو با هم در یک مکان از مینورکا گذروندیم.من با خانواده ام بودم و جرج با چند تا از دوست هاش.و اون هیچ چیزی رو بیشتر از این دوست نداشت که در ساحل باشه و توپ رو برداره و بازی کنه.اگه شما اجازه میدادید تمام روز رو بازی می کرد.جرج بچه های من رو نگه داشت - و توی ساحل باهاشون بازی کرد, بنابراین مادر من اون رو دوست داشت!مادرم با اون مثل پسر خودش رفتار می کرد.
"اون همیشه با لبخند بازی می کرد.توی بازی ها از تو رد می شد و وقتی که حرکتش تموم می شد, بر می گشت و موقعی که از کنارت رد می شد بهت لبخند می زد و این تو رو بیشتر از وقتی که شکستت میداد اذیتت می کرد! اون بیرون از زمین یه فرد دوست داشتنی بود, و خیلی خجالتی.دوست داشتنی, یه دوست صمیمی نجیب.
"مردم درباره ی بازیکن های فوق العاده از جاهای مختلف در زمان و دوره ی فعلی حرف می زنن.جرج در فوتبال مدرن میتونست بهتر باشه.[در فوتبال مردن] برخوردی رو از پشت سر نداشت,میتونست حمایت بیشتری رو از طرف داورها داشته باشه و میتونست روی زمین های بهتری بازی کنه, نه زمین های ترسناکی که ما ازشون برای بازی استفاده می کردیم."
کمپل کراوفورد
یک نوجوان دیگه که در اون روز اولین بازیش رو انجام داد, مدافع جوان وست بروم که با عوض شدن پست بست در بازی, رو در روی او قرار گرفت.
"ما یه مصدوم داشتیم که به این معنی بود که دان هاو, مدافع کناری انگلیس, به پست وینگ رفت و من در سن 19 سالگی, در اولین بازیم به عنوان مدافع راست بازی کردم.
"این یک بازی بزرگ بود, جمعیت در الدترافورد رعب آور بود, 50,000 طرفدار.من فکر می کنم اون ها شروع بازی رو به تاخیر انداختن تا همه وارد ورزشگاه بشن.
"من بازی جرج رو دو یا سه هفته قبل دیده بودم چون در تیم رزروز برابر ما بازی کرده بود.ولی ما هیچ صحنه ای رو ندیدیم که او در این بازی خطرناک تر باشه.من یادم نمیاد که مربیمون جیمی هاگان, قبل از بازی درباره ی جرج بست صحبت کرده باشه.چون اون یه پسر جوون بود که اولین بازیش رو انجام می داد.
"وظیفه ی من نگه داشتن بابی چارلتون بود, و این برای من کافی بود که برای این بازی نگران باشم!من چند سال از جرج بزرگتر بودم و میدونستم که قبل از بازی چقدر نگران بودم, بنابراین حدس می زدم که اون هم همین حالت رو داشته باشه.
"تقریبا بعد از 20 دقیقه و بعد از این که گراهام [ویلیامز] اون رو در مقابل تماشاگران ریز ریز کرد,جرج به سمت من اومد!بعد از اون [جا به جایی] جرج فقط در پست وینگ چپ نموند, اون یه مقدار سرگردان بود.ما رقابت خوبی داشتیم و من فکر میکنم که خوب کار کردم - او سرصفحه ی روزنامه ها رو به خودش اختصاص نداده بود, بنابراین من باید به صورت معقولی ساکن نگهش میداشتم.در هر حال, اون یه بازیکن با مهارت, زیرک و سریع بود.اون دوست داشت که تو رو درگیر کنه و با کنترل خوبش شکستت بده.توپ بهش چسبیده بود.اون کارهای غیرعادی انجام می داد, کارهایی که هیچکس انتظار نداشت, اون تصور و ابتکار عالی داشت.
"این یک بازی فیزیکی تر بود و من فکر می کنم که بهترین دارائی جرج این بود که شجاع بود, اون شجاعت واقعی رو داشت.اون با مدافع ها برخوردهایی داشت, ولی اون هیچوقت از کارش دست نمی کشید - دوباره به سراغتون میومد.اگه ازش توپ رو میگرفتی به مستقیما سمتت میومد و سعی می کرد که توپ رو ازت بگیره و دوباره با تو درگیر می شد.
ویلیامز و کراوفورد این مصاحبه را با مجله ی Inside United داشتند که برنامه ای برای ادای احترام ویژه مخصوص به جورج بست بود.این مجله در 11 سپتامبر منتشر شده بود.
بازیها و جدول
|
|
|